مليناملينا، تا این لحظه: 19 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره

عسلک مامان

برای مادرم و تمام مادر های دنیا

مـادر تــو بـهشــت جـاودانــي مـادر خــورشـيـد بـلـنـد آســمـاني مـادر در چشم تـو نـور زندگانـي جـاريـست سر چشمه ي مهر بيکراني مـادر اي کـاش کـه تـا ابــد نــمـيــرد مادر يـا هـستـي جـاودان بـگيـرد مادر مهر است سراسر وجودش تــا هـست اي کاش که پـايـان نـپـذيـرد مادر هر بار که خنده بـر لبش مــي رويــد يا نبض گل سرخ، سخن مي گويد چشمان پر از ستـاره ي مــــادر مــن در گــردش آشـنـا مرا مي جـويـد چون مهر، بـزرگ و بي نـشاني مادر آرام دل و عـــــزيــز جـانـي مــادر اي کاش هميشه جـاودان مـي بــودي آن قـدر که خـوب و مـهربانـي مـادر در کوچه جان هميشه مادر بـــاقيست دريـاي مـحبـتـش چو کوثر باقيست در گـــويــش عـاشـقانـه، نـام مــــادر شعريست ...
16 ارديبهشت 1392

میم مثل مادر

میم مثل ماه میم مثل مریم میم مثل... مادر کاشکی می شد بهت بگم چقدر صداتو دوست دارم چقدر مثل بچگی هام لالایی هاتو دوست دارم سادگی هاتو دوست دارم خستگی هاتو دوست دارم چادر نماز و زیر لب خدا خدا تو دوست دارم کاشکی رو طاقچه دلت آینه و شمعدون می شدم تو دشت ابری چشمات یه قطره بارون می شدم کاشکی می شد یه دشت گل برات لالایی بخونم یه آسمون نرگس و یاس تو باغ دستات بشونم بخواب که می خوام تو چشمات ستاره هامو بشمرم پیشم بمون که تا ابد دنیا رو با تو دوست دارم دنیا اگه خوب اگه بد اگه بد با تو برام دیدنیه باغ گلهای اطلسی با تو برام چیدنیه اااااا... مادر کاشکی می شد بهت بگم چقدر صداتو دوست دارم لالایی هاتو دوست دارم بغض صداتو دوست دارم مادر &nb...
9 ارديبهشت 1392

ملینا و همبازی هاش

وقتایی که دوره ی فامیلی داریم ملینا خانوم خیلی حال می کنه چون ملی عاشق بچه هاست و اینجور مواقع حسابی با دوستاش بازی می کنه و گاهی جیغ مامان رو در میاره دیگه. دختر شیطون بلای ما عاشق بدو بدو و تحرکه برای همین تا چشمش به دو تا بچه میافته از خود بی خود میشه بچه ها هم معمولا از بودن در کنار اون لذت میبرن چون با هر بچه ای راه میاد و کمتر پیش میاد با کسی مشکل داشته باشه عکس بالا ملینا و ترانه و نیما و نیایش هستن که معمولا تو دوره ها همین بچه ها با هم بازی می کنن بزرگترا: بشینین بابا سرمون رفت بچه ها تو دلشون میگن: بابا ما هم آدم هستیم شما حرف می زنین و تخلیه روحی میشین ما هم با بازی باید خودمون رو تخلیه کنیم چرا ما رو کسی درک نمی کنه...
31 فروردين 1392

دختر کوهنورد ما

   روز جمعه 23/1/92   ما برای طبیعت گردی به منطقه ی زیبای آبقد و کوههای هزار مسجد رفتیم جای همه ی عزیزان خالی خیلی خوش گذشت و تجربه ی شیرینی بود. با اینکه راه زیادی رو طی کردیم تا به آبشار برسیم و خیلی خسته بودیم ولی لذت زیادی از این سفر یکروزه بردیم ملینا خانوم ورزشکار ما که اصلا احساس خستگی نکرد و کوچکترین اعتراضی نکرد و پا به پای همه ی افراد گروه و حتی جلوتر از مامان و بابا می تازید. تازه شب که به خونه برگشتیم مامان و بابا پا درد شده بودن ولی ملی خانوم اصلا شکایتی از درد بدن نداشت آخه دختر ما ورزشکاره دیگه چه میشه کرد  اینم چند تا عکس خوشگل از طبیعت زیبای آبقد :   ...
31 فروردين 1392

عید نوروز مبارک

امسال نوروز متفاوتی داشتیم ملینا خانوم امسال یه داداش خوشگل داره که برای اومدنش خیلی بی قرار بود. امسال ملی تنها نیست و با داداشی سال 92 رو شروع کرده خدایا برای همه ی خوبی ها و مهربونی هات ممنونم ممنون که نذاشتی ملینا تنها بمونه و یه داداش خوشگل بهش دادی خدایا به همه ی اونایی که در آرزوی حضور یه گل خوشبو توی خانواده خودشون هستن این برکتت رو ارزونی کن سال نو بر همه مبارک ...
20 فروردين 1392

نوروز امسال و سفر به شمال و تهران

عید امسال عید خوبی بود چون برخلاف پارسال که ما همش تو خونه بودیم و نتونستیم به سفر بریم امسال 14 روز در سفر بودیم ملینا خانوم هم که به سفر خیلی علاقه داره و از بچگی تو جاده ها بوده خیلی لذت برد. امسال اول قرار بود بریم تهران و اصفهان ولی بعد تصمیم عوض شد و قرار شد اول بریم سمت شمال کشور و بعدش بریم تهران پیش عزیز اینا. در مجموع خیلی خوش گذشت و ملینا جونم حسابی از تعطیلاتش لذت برد  الهی همیشه لبات خندون و دلت شاد باشه دختر قشنگم اینم چند تا عکس یادگاری از سفر ملینا خانوم: ملی و کوروش همزمان با هم می خوابیدن  و همزمان بیدار می شدن و شیطونی می کردن قلعه رودخان ما تا قله نرفتیم ولی جای خیلی قشنگی بود ...
20 فروردين 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به عسلک مامان می باشد