روزی یکساعت فقط من و تو

سلام دختر خوشگلم خوبی؟عسلکم چند وقت بود که مامان وقت بازی کردن با شما رو نداشت یعنی از وقتی کوروش بدنیا اومده بود مثل قبل نمی تونستم باهات بازی کنم و وقت بودن کنارت خیلی کم پیش میومد.شما هم همیشه شاکی بودی من سعی می کردم تا جایی که میشه برات وقت بزارم ولی وقتی که فقط من و شما تنهای تنها با هم باشیم پیش نمی اومد آخه بیشتر وقتا کوروش بیداره و تا ما میومدیم بازی کنیم بهمش میزد و نمی زاشت تا اینکه دیدم نمی شه باید وقتی رو بزارم فقط برای خودموناین بود که از خواب بعد از ظهر کم کردم و یکساعت کامل برای بازی با دخترم اختصاص دادم. تو این یکساعت معمولا بازی می کنیم حالا بستگی به شما داره چه بازی دوست داشته باشی گاهی بازی کامپیوتری گاهی بازی فکری بعضی وقتا باربی بازی یا دکتر بازی گهگاهی هم با هم کیک یا ژله درست میکنیم. تو این یکساعت اتفاقات خیلی خوبی میافته که من دوستشون دارم و فکر می کنم که شما هم دوست داری از جمله این که با هم درد و دل می کنیم شما مشکلات مدرسه یا خونه رو میگی یا از نگرانی هات میگی یا از ماجراهای خنده دار میگی خلاصه خیلی خوبه که با هم حرف میزنیم و این چیزیه که من همیشه دنبالشم این که با من حرف بزنی و منو محرم اسرارت بدونیگاهی هم تو بازی خندمون میگیره و می خندیم و شادیم الکی

عسلکم امیدوارم روابطمون روز به روز بهتر و بهتر بشه و این اوقات مادر و دختریمون همیشه تداوم داشته باشه

خیلی دوستت دارم عشقم بوس