ملینا و ماهی هاش
چند ماه پیش ملینا خانوم دلش می خواست ماهی بخره و ازش نگهداری کنه و من به شرط اینکه خودش مراقب اونا باشه و بهشون غذا بده راضی به خرید ماهی شدم حالا بگذریم از اینکه ملی خانوم به این بیچاره ها سال به دوازده ماه غذا نداد و حسابی گشنگیشون داد و بالاخره مامان مجبور شد خودش مسئول غذا دادن بشهچند روز پیش ملینا به من گفت مامان یکی از این ماهی ها از بس قلدره و حق اون یکی رو می خوره چاق شده من دوستش ندارممنم بهش گفتم اشکالی نداره اون یکی باید خودش یاد بگیره تا از حق خودش دفاع کنه و تو غصه اونو نخور خودش بالاخره راهشو پیدا میکنه
امروز در حال غذا دادن به ماهی ها بودم که یه چیزی توجه منو جلب کرد
مامان: ملینا واقعا یکی از اینا خیلی چاق شده فقط شکمش چاقه نکنه تو دلش تخم ماهی داره؟
ملینا: شاید داره بچه دار میشه!حالا باید دلشو با چاقو ببریم مامان تا تخماش در بیاد؟
مامان:
ملینا:ببریمش بیمارستان؟
مامان:
مامان:دخترم مگه تو درس علوم نخوندی که ماهی ها توی آب تخمریزی میکنن؟
ملینا:چرا خوندم
بعد از چند دقیقه نگاه کردن به ماهی ها
ملینا:مامااااااااااااناون یکی چقدر سیاه شده نکنه معناد شده
مامان:
مامان:فدات بشم الهی حالا چیکارش کنیم مثل فیلم "فرار از کمپ" ببریمش کمپ؟
ملینا:
و واقعا هم اون یکی تغییر رنگ داده و علتش چیه نمی دونستم و برای همین جوابی نداشتم که به دخترم بدم و حالا دنبال جوابم
ممکنه به خاطر بزگتر شدنش باشه؟یا به خاطر اینکه زیاد غذا به بدنش نمی رسه؟یا اینکه کثیف شده؟
در خواست کمک:
اگر کسی این مطلبو خوند و می دونست علت عوض شدن رنگ ماهی چیه لطفا برام پیغام بزاره ممنون