نوروز امسال و سفر به شمال و تهران
عید امسال عید خوبی بود چون برخلاف پارسال که ما همش تو خونه بودیم و نتونستیم به سفر بریم امسال 14 روز در سفر بودیم ملینا خانوم هم که به سفر خیلی علاقه داره و از بچگی تو جاده ها بوده خیلی لذت برد. امسال اول قرار بود بریم تهران و اصفهان ولی بعد تصمیم عوض شد و قرار شد اول بریم سمت شمال کشور و بعدش بریم تهران پیش عزیز اینا. در مجموع خیلی خوش گذشت و ملینا جونم حسابی از تعطیلاتش لذت برد الهی همیشه لبات خندون و دلت شاد باشه دختر قشنگم
اینم چند تا عکس یادگاری از سفر ملینا خانوم:
ملی و کوروش همزمان با هم می خوابیدن و همزمان بیدار می شدن و شیطونی می کردن
قلعه رودخان ما تا قله نرفتیم ولی جای خیلی قشنگی بود
هتل رامسر این دو نفر خیلی قشنگ مجسمه می شدن و همه مردم رو مات خودشون کرده بودن
تله کابین رامسر ملینا عاشق این عروسکا شده بود هر جا یکی از اینا رو می دید می پرید بغلش
ملینا و کوروش و بابایی مشغول بازی _ مامان توی پاساژ مشغول خرید
اینجا هم بین راه نمک آبرود و رامسر بودیم که ملی حالش خوب نبود و پیاده شدیم تا هوا بخوره ولی آخر سرم گلاب به روتون
شیطون بلاها تو ماشین می رقصیدن و شلوغ می کردن
جنگلای نور به پیشنهاد ملینا سوار کالسکه شدیم که خیلی باحال بود
ملینای پروانه ای
ملینا با عیدی هایی که از مامان و بابا گرفته(دفتر خاطرات و ست ریاضی)
ملینا خانوم زیبا توی طبیعت لپاش گل انداخته واقعا هم عجب طبیعت قشنگی داره جواهرده
کوروش آقا داره لپای گلی خواهرجونو می خوره
تو تله کابین مامان: چرا اخم کردی دخترم؟
ارتفاعات رامسر اون بالا باد شدیدی می اومد و چیزی نمونده بود باد ببردمون
بالای کوه ها کوروش بیهوش شد و خدا رو شکر تو اون طوفان جاش گرم بود
بابایی و ملینا در حال توپ بازی راستی توپمون هم گم شد
ملینا خانوم در حال مطالعهآفرین به دختر کتاب خون که به داداشی هم انگیزه کتاب خوندن میده
کوروش:لالی لالی لالی ....... از خواهر جونی تقلید می کنه و کتاب میخونه البته به زبون خودش
روستای زیبای ماسوله
عکس خانوادگی ما
بفرمایید آش دوغ
رو پشت بوم خونه ی مردم چه می کنی مادر؟
ملینای ناراحت:پس کی میریم تهران؟خسته شدم
به این راحتی ملینا از این رو به اون رو شد آخه به هدفش رسید
محمد و ملینا
ملینا و نگین روز دوازدهم فروردین پارک چیتگر تهران
ملینا نگین محمد علی
در راه برگشت به مشهد مامان قربون شکل ماه شما دوتا بشه
بعد از دو هفته گردش و تفریح بایدم اینجوری بیهوش بشی مامانی
و بالاخره بعد از دو هفته سفر پرماجرا به خونمون برگشتیم با یه عالمه خاطره ی خوب و انرژی مثبت ایشالا عید به همه ی اقوام و دوستای گلمون خوش گذشته باشه
خیلی خیلی دوستتون داریم بوسبای